-کاشکی شعر مرا می خواندی !!!
در میان من و تو فاصله هاست
گاه می اندیشم
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد
که مرا زندگانی بخشد
چشمهای تو به من می بخشد شور عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا
سطر برجسته ای از زندگی من هستی
دفتر عمر مرا با وجود تو
شکوهی دیگر
رونقی دیگر هست
آه ...
چه امید عبثی
من چه دارم که تو را در خور ؟!
هیچ !
من چه دارم که سزاوار تو ؟!
هیچ !
تو همه هستی من
تو همه زندگی من هستی
تو چه داری ؟! .... همه چیز
تو چه کم داری ؟! ...هیچ !
بی تو در می یابم
چون چناران کهن
از درون تلخی واریزم
کاهش جان من ، این شعر من است
آرزو می کردم که تو خواننده ی شعرم باشی
راستی .... شعر مرا می خوانی ؟!
باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی
نه .... دریغا ، هرگز
کاشکی شعر مرا می خواندی !!!
358-پدر آسماني
پدرم چشمه جوشان اميدي است كه فرداهايم
با تپش هاي پر از مهر حضورش زيباست
پدرم شعر بلندي است كه ابياتش را
خالق شعر و هنر با سرانگشت خرد جاري ساخت
پدرم شعر خداست
قلبم از سايه ي او شاعر شد
فصل ماتم زده را پرپر كرد
باور عشق شد و قلب مرا باور كرد
پدرم آسمانيست كه بارانش را
بي دريغ بر سرسبزه و خس ميريزد
من خودم مي بينم
بوسه زن بر دستش
عشق صد معجزه مي آويزد
من خودم مي بينم
لابه لاي صفحات غزل كودكيم
حرف ربطيست ...
كه من را با نور
خانه را با لبخند
زندگي را با عشق
مي نشاند با هم
پدرم باران است
پدرم لبخند است
پدرم چون درياست
پدرم شعر خداست
357-خوبــــــــتريـنــــــــــــم
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست
آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست ...
356-منو ببخش
گل من ! تلخي حرفامو ببخش
كوچكي ها و بدي هامو ببخش
اگه كم تحملم سخت نگير
تو بخند و كودكي هامو ببخش
اگه قلب عاشقم سنگ شده
قلب بيچاره ي تنهامو ببخش
اگه غافل ميشه از تو چشم من
تو قصور سوي چشامو ببخش
تو كه دستات پر مهربونيه
وسعت خالي دستامو ببخش
واسه توصيف تو شعر من كمه
ضعف طبع من و شعرامو ببخش
355- تنهایی یعنی
تنهایی این نیست که کسی کنارت نباشه
یا کسی دوستت نباشه
یا کسی باهات حرف نزنه
یا هیچوقت نخندی
تنهایی یعنی کسی نباشه که بفهمتت
اونموقع بدون که واقعاً تنهایی
354-حرفهاي سكوت
بعضی از آدمها پر از مفهوم هستند
پر از حس های خوبند
پر از حرفهای نگفته اند
چه هستند، هستند
و چه نیستند، هستند
یادشان
خاطرشان
حس های خوبشان
آدمها
بعضی هایشان
سکوتشان هم پر از حرف هست
پر از مرحم به هر زخم است
353-در من جاري باش...
شاید در ظاهر کیلومترها فاصله بین من و توست
اما هر بار دلتنگت می شوم دستانم را که روی قلبم میگذارم
آرام آرام تپیدنت را احساس میکنم؛
چه ساده تمام زندگیم شده ای
و چه زیبا فاصله ها را در هم کوبیده ای و در کنارم هستی.
تا همیشه در من جاری باش ...
351-"سعید بیابانکی"
ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمت
بر سینه می فشارمت، اما ندارمت
ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت، اما ندارمت
در عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده می گذارمت، اما ندارمت
می خواهم ای درخت بهشتی ، درخت جان
در باغ دل بکارمت، اما ندارمت
می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت، اما ندارمت
349-پسرخاله
آدما نباس دوست پيدا كنن
چون وقتي ميرن
وقتي ديگه نميشه بهشون زنگ بزني
وقتي نميتوني درد و دل كني
يا حتي باهاشون شوخي كني و بخندي
وقتي دلت براش تنگ ميشه و نميتوني ببينيش
همهء دوستت ميشه يك سري عكسا و خاطرات
هي يه چيزي گير ميكنه تو گلوت
اصلاً چرا آدما اين كارو ميكنن؟!
آدما باس هميشه تنها بمونن...!!!
348-دوست داشتن
دوست داشتن به حرف نیست....!!
به وقتیه که برات میذاره،
به ارزشیه که برات قائل میشه،
به دلگرمیه که بهت میده،
وقتی تو توی لحظه لحظه ي زندگیت تنهایی..
این دوست داشتن نیست!!
"دوست داشتن"این نیست
که جاخالی هاشو باتو پر کنه! اینه که بخاطرتو..." جاخالی کنه".!!!
347-" فروغ فرخزاد "
دوست دارمت...
مثل دانه اي كه نور را
مثل مزرعي كه باد را
مثل زورقي كه موج را
يا پرنده اي كه اوج را
دوست دارمت...
346-مادرم
نگاهت ميكنم مادر
كه چشمان تو چون درياست
نگاهت ميكنم مادر
كه عشقت سبز و پابرجاست
نگاهت ميكنم مادر
كه دستانت گل ياس است
نگاهت ميكنم مادر
وجودت باغ احساس است
نگاهت ميكنم مادر
چه عطري در تو مي جوشد
نگاهت ميكنم مادر
كه پاييز از تو مي پوسد
نگاهت ميكنم مادر
به چشمان تو محتاجم
نگاهت ميكنم مادر
نگاهت قبله و تاجم
نگاهت ميكنم مادر
قسم تا زنده مي مانم
نگاهت ميكنم مادر
نگاهت ميكنم مادر
345- شبهاي تاريكم
وقتي تو نيستي
تمام دنيا
پيش چشمم تاريك است
حتي اگر...
خورشيد را به سقف اتاقم بياويزم
حتي اگر...
تمام كرم هاي شب تاب را به ديوار اتاقم بچسبانم
حتي اگر...
تمام فانوس هاي دريايي را در تاقچه اتاقم بگذارم
باز هـــــــــــم
تاريكي.... تاريكي ... تاريكي....
بي تو خوب ميفهمم :
" تاريـــكي " از ريشه ي " تـــــرك " است
344-عطار نيشابوري
بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی
پی میبرد به چیزی جانم ولی نه چیزی
تو آنی و نه آنی یا جانی و نه جانی
341-هواي سرد دلتنگي
اينجا دلــــي تنهــاست ، آنجا را نمي دانم
اينجا آسمان ابريـــست ، آنجا را نمي دانم
اينجا هــوا ســرد است ، آنجا را نمي دانم
اينجا شده است پاييــز ، آنجا را نمي دانم
اينجا چه بي رنگ است ، آنجا را نمي دانم
اينجا دلــي تنــگ است ، آنجا را نمي دانم
اينجا فــقــط يـــــــــادت ، آنجا را نمي دانم
در ســـــينه فريــــــادت ، آنجا را نمي دانم
اينجا فقط انــــــــــــدوه ، آنجا را نمي دانم
اينجا دلــــي تنهــاست ، آنجا را نمي دانم
337-خسته ام
خسته از روزهایی که بی تو شب می شود
و شب هایی که بازهم بی تو می گذرد
تا که طلوع و غروبی دیگر بیایند
وباز هم گذر زمان ها که
بی تو می گذرد!
می گذرد...!
336-دل نوشت
دلبستگي يعني ،ميخواهمت حتي اگر مفيد نباشي
من به خودكار گران قيمت روي ميزم براي امتحانات مهم ، وابسته ام
اما به جعبه آبرنگ بي خاصيتي كه يادگار دوران كودكيم است ، دلبسته ام
من به كتابهاي كتابخانه ام ، وابسته ام اما به كتاب هاي شعري كه يادگار توست ، دلبسته ام
من به آلبوم عكس هاي دوران كودكيم ، وابسته ام اما به عكس هاي تو ، دلبسته ام
من به دست نوشته هاي دفتر خاطراتم ،وابسته ام اما به نوشته هاي تو ،دلبسته ام
من به تپش قلبم ، وابسته ام اما به تپش هاي قلبت ، دلبسته ام
من به نفس كشيدنم ، وابسته ام اما به نفس هايت ، دلبسته ام
من به زندگي ام ، وابسته ام اما به بودنت ، دلبسته ام
وابستگي هايم ، جهان بيرون است و دلبستگي هايم ، جهان درونم....
راستي ❤من و تو ❤ وابسته ايم يا دلبسته؟؟؟
* دختر دريا *
335-نزديكتر باش
مـــن از نزدیــک بـــودن هـــای دور مـــی ترســــم
334-انسان هــــــا و آدم هـــــــا
آدمها زندگی میکنند… انسانها زیبا زندگی میکنند !
آدمها میشنوند !… انسانها گوش میدهند
آدمهامیبینند… انسانها عاشقانه نگاه میکنند !
آدمهادر فکر خودشان هستند…
انسانها به دیگران هم فکر میکنند
آدمهامیخواهند شاد باشند انسانها میخواهند شاد کنند !
آدمها،اسم اشرف مخلوقات را دارند…
انسانها اعمال اشرف مخلوقات را انجام میدهند !
آدمهاانتخاب کردهاند که آدم بمانند…
انسانها تغییر کردن را پذیرفتهاند، تا انسان شدند !
آدمهامیتوانند انسان شوند… انسانها در ابتدا آدم بودند !
آدمها.. انسان ها ...
آدمهاآدماند… انسانها " انسان !
اما ...
آدمهاو انسانها هر دو انتخاب دارند ...
اینکه آدم باشند یا انسان، انتخاب با خودشان است .
نیاز نیست انسان بزرگی باشید،
انسان بودن خود نهایتِ بزرگی ست...
333-عيدانه
اندر دل من مه دل افروز تويي
ياران همه مهربان وليكن، دلسوز تويي
شادند جهانيان به نوروز ،به عيد
ليكن عيد من و نوروز من، امروز تويي
332-هوايت كافيـــست!
جایــے در ایــטּ ڪره ے خاڪے . .
تــو نفـس میڪشـے و مـטּ …
از هــماטּ نفـس هایتـــ ،،، نفـس میڪشم آرام مــی شوم !
تـو بــاش !!!
هـوایـتـــ ! بـراے زنده مانـدنـم ڪافـــے ستـــ
331-دلم هواتو كرده
دلت که براشون تنگ میشه ،
بوی خوبشون تو ذهنت میپیچه
و اونقدر دلت هواشونو میکنه که
دوست داری محکم بغلشون کنی …
330-بهـــترينـــم
بهترینها را نباید دید و حتی لمس کرد ؛
باید آنها را میان قلب خود احساس کرد.
بهترینی...
نظرات شما عزیزان: